آیا تنها در زمان رونق کسب و کار، سودآوری و شرایط مناسب مالی است که استفاده از خدمات مشاوران توجیه منطقی دارد؟

 

از وضعیت اقتصادی و تأثیر آن بر صنعت ارائه خدمات مشاوره که به درستی خبر می داد، تحلیلی هم که ارائه می کرد منطقی بود، واقعا همینطور است، مدیران شرکت ها در وضعیت کنونی به مشاوره گرفتن و استفاده از خدمات مشاوران، رغبتی نشان نمی دهند.

در این مطلب به صورت خلاصه می خواهیم همراه هم این موضوع را قدری کندوکاو کنیم. برای اینکه سرخط هایی را برای تفکر و تحلیل ایجاد کنیم در ابتدا چند پرسش را مطرح می کنم.

  • آیا رویکرد مدیران ارشد سازمان ها و صاحبان شرکت ها با در نظر گرفتن شرایط فعلی و توجه به علل و عوامل آن، بهترین انتخاب می باشد؟
  • اساسا علت کشش و تمایل مدیران ارشد سازمان ها در استفاده از مشاوران و خدمات مشاوره چیست؟
  • آیا تنها در زمان رونق کسب و کار، سودآوری و شرایط مناسب مالی است که استفاده از خدمات مشاوران توجیه منطقی دارد؟
  • به کارگیری مشاوران جهت اجرای سیستم های مدیریتی در کدامین شرایط ضروری می باشد؟
  • نیاز واقعی واحدهای اقتصادی در استفاده از خدمات مشاوره مدیریت چیست؟ آیا فقط زمانی که به راحتی و بدون دغدغه، قادر به پرداخت هزینه های مشاوران هستیم آن ها را به کار می گیریم؟
  • زمانی که سازمان دچار مشکلات متعددی می باشد، برای به کارگیری سیستم های مدیریتی جهت بهبود وضعیت فعالیت خود، ضرورتی بایسته، وجود ندارد؟
  • هزینه کردن برای پیاده سازی سیستم های مدیریتی بهبود، هزینه اضافه و بدون توجیه است یا سرمایه گذاری مطمئن و با بازگشت مطلوب؟

توجه داشته باشید که در طرح پرسش های بالا انواع مختلف مشاوران و خدمات مشاوره آن ها، زمینه های گوناگون کسب و کار، گونه های مختلف سازمان ها، سیستم های متفاوت و رویکردهای متنوع مدیران ارشد و صاحبان شرکت ها را متمایز نکردیم و این مبحث را به صورت کلی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم.

کاملا پذیرفتنی و مورد قبول می باشد که به وقت گشاده دستی و رونق اوضاع می توان روی برخی زمینه ها با فراغ بال و راحتی خیال هزینه کرد اما در مبحث استفاده از سیستم های مدیریتی و خدمات مشاوره آن هم از نوع بهبود، روند کنونی را مورد بازنگری قرار داده و از زاویه دیگری به این پدیده باید نگریست.

در موقعیت کنونی سازمان ها به لحاظ افزایش هزینه های ضروری تهیه و تأمین منابع و امکانات لازم برای انجام فعالیت های تولید محصولات و ارائه خدمات خود در تنگنا قرار گرفته و شرایط سختی را تحمل می کنند. هزینه های معمول واحدهای اقتصادی شامل موارد زیر می باشد.

  • مواد اولیه، اقلام ورودی، کالاهای نیمه ساخته، قطعات یدکی و ملزومات اداری
  • حقوق نیروی انسانی کارگران، کارشناسان، متخصصان و مدیران
  • انرژی
  • حمل و نقل
  • هزینه های بهره تسهیلات مالی و وام ها
  • هزینه های قانونی مانند بیمه و مالیات
  • و بسیاری هزینه های دیگر

با توجه به تعدد ردیف های هزینه ای فوق و افزایش بسیار زیاد بیشتر آن ها در مقطع فعلی، شرایط فعالیت بیش از پیش سخت تر و مشکل تر شده. دغدغه مدیران بسیاری از شرکت های تولیدی مانند سازمان های فعال در زنجیره ی تأمین قطعات خودرو تهیه نقدینگی برای پرداخت حقوق پرسنل خود می باشد. شرکت های زیادی را می شناسم که هم اکنون حقوق نیروی انسانی خود را حتی با تأخیرهای چند ماهه پرداخت می کنند.

 

در موقعیت کنونی سازمان ها به لحاظ افزایش هزینه های ضروری تهیه و تأمین منابع و امکانات لازم برای انجام فعالیت های تولید محصولات و ارائه خدمات خود در تنگنا قرار گرفته و شرایط سختی را تحمل می کنند.

 

تصور کنید مدیرعامل شرکتی را که برای خرید مواد اولیه و پرداخت حقوق پرسنل خود با مشکل جدی روبروست، طبیعتا به چنین فردی با این مشغله های زیاد نمی توانید به راحتی پیشنهاد به کارگیری مشاور برای پیاده سازی سیستم های بهبود مدیریتی را بدهید.

حالا وضعیت گذشته را در نظر بگیرید. در زمانی که فروش محصولات و خدمات شرکت، وضعیت مناسبی دارد و درآمد شرکت به خوبی محقق می شود، مدیر ارشد سازمان و یا مالک شرکت، احساس نیاز نمی کند که بایستی در فعالیت های خود بهبود ایجاد کند.

در این گونه موقعیت ها و این وضعیت ها، میزان ضایعات، توقفات خط تولید و بسیاری مواردی که حاکی از ناکارآمدی عملیات سازمان دارد، فشاری جدی و قابل احساس به سازمان ایجاد نمی کند اما همین که هزینه های گوناگون شرکت، افزایش پیدا می کند، فروش دچار مشکل می شود و مطالبات سازمان به تعویق می افتد، مدیر ارشد سازمان و دیگر مدیران سازمان باید که تمام توان کارشناسی و مدیریتی خود را به کار گیرند تا در زمینه های گفته شده در بالا بهبود ایجاد کنند تا بتوانند عملکرد خود را ارتقاء داده، مشتری و مشتریان را راضی نگهداشته و از کاهش بیشتر فروش جلوگیری نمایند.

در این چنین روزهایی است که استفاده از تکنیک ها، سیستم ها و استراتژی های بهبود، واجب و الزامی می گردد. فهرستی خلاصه از رویکردهای مناسبی که می توان به کارگرفت تا وضعیت سازمان بیش از پیش به وخامت نگراید، موقعیتی که از گذشته داشته اید را حفظ کنید و حتی شرایط را بهبود دهید و در راه موفقیت، پیشرفت، رشد و توسعه گام بردارید به شرح زیر می باشد.

  • ایجاد بهبود در محصولات و فرآیندها
  • ارتقاء بهره وری و بالا بردن راندمان کاری
  • کاهش هزینه ها
  • مدیریت انرژی
  • کاهش خرابی های دستگاه ها و توقفات خط تولید
  • ارتقاء بهره وری نیروی انسانی
  • بهبود کیفیت با کاهش ضایعات و دوباره کاری
  • نوآوری و خلاقیت در محصولات و عملیات
  • کاهش شکایات مشتریان و کاستن از حجم موارد مرجوعی و برگشتی از مشتری
  • افزایش خدمات پس از فروش با هدف بهبود رضایت مشتری

 

همانطور که حتما آگاهی دارید، مشاوره مدیریت در ایران به نسبت کشورهای توسعه یافته، رواج چندان قابل ملاحظه نیافته بود. اما در دهه ی هفتاد صنعت مشاوره در کشور و آن هم برای مشاوره پیاده سازی سیستم های مدیریت کیفیت رونق گرفت.

همراه با گسترش تمایل شرکت ها به استفاده از خدمات مشاوران در استقرار و کسب گواهینامه های ایزو، دیگر زمینه های مدیریت نیز رواج پیدا کرد، سیستم های مختلف مدیریتی در کشور توسط صاحبنظران و اهل فن ارائه گردید و مدیران صنایع نیز به آن ها روی خوش نشان دادند. از آن مقطع به بعد را می توان بهار مشاوره در ایران دانست. تأسیس انجمن ها، شرکت های متعدد مشاوره و به وجود آمدن تعداد زیادی مشاور مستقل، صدها گل این بهار بوده و هست.

اخیرا اما اوضاع قدری تغییر کرده است. شرایط اقتصادی تغییرات زیادی کرده است، ضمن آنکه درصد زیادی از شرکت هایی که انگیزه و دلیلی برای اجرای سیستم های مدیریت کیفیت داشته اند، سیستم را پیاده سازی کرده و گواهینامه ها را اخذ کرده اند.

به این نکته نیز توجه داشته باشید که با توجه به بالا رفتن سابقه ی شرکت ها در اجرای سیستم های مدیریت کیفیت و تجربه اندوزی کارشناسان و مدیران از مشاوران، حالا سازمان ها دیگر نیروی متخصص جهت نگهداری، مراقبت و تجدید گواهی نامه را نیز خود در اختیار دارند.

 

در این چنین روزهایی است که استفاده از تکنیک ها، سیستم ها و استراتژی های بهبود، واجب و الزامی می گردد.

 

شاید عمده ی پتانسیلی که در این زمینه وجود دارد اجرای ریشه ای، اساسی و واقعی الزامات سیستم های مدیریت کیفیت می باشد، زیرا که دیده ام مواردی را که سیستم های مدیریت کیفیت در شرکت ها، قلب ماهیت شده و از هدف اصلی مولفان و به وجودآورندگان آن ها، بسیار دور شده است.

شاید خیلی هم نتوان به مشاوران خرده گرفت که سیستم های مدیریت کیفیت در برخی سازمان ها به صورت ظاهری پیاده شده اند زیرا که در اکثر موارد از آن ها اینچنین خواسته شده است. باید بگویم که این مسئله، فراگیر نیست ولی دیده ام در سازمان ها که مدیر ارشد آن دانسته و خواسته فقط پاس کردن ممیزی و صدور تأییدیه برای اخذ گواهینامه را هدف خود و سازمان خود عنوان کرده و از مشاور خواسته با همین رویکرد اقدام نماید.

به جز شرایط کنونی اقتصاد و تأثیر قطعی و همه گیر آن بر صنعت تولید و کسب و کارهای خدماتی کشور، ضرورت پرداختن مدیران و مالکان شرکت ها به امر بهبود را صد چندان کرده است. هم اکنون وقت آن است که سیستم های مدیریتی در ایران به درستی مدنظر قرار گرفته و آن ها را با هدف اصلی آنها که بهبود می باشد دوباره مورد توجه قرار دهیم

 

دیدگاه خود را بنویسید

رایانامه شما منتشر نخواهد شد. لطفا فیلد های ضروری را پر کنید.