بسته جامع استراتژی های بهبود در سازمان های صنعتی
در این مطلب ، مقدمه نداریم و یکسره سراغ مطلب اصلی می رویم . البته پیش در آمد موضوع جاری ، مطلب استراتژی های بهبود ، از کدام سطح شروع کنیم ؟ می باشد . با مطالعه مواردی که در آنجا ارائه شده مباحث امروز و این لحظه ما بهتر درک خواهد شد .
دیده ام که برخی شرکت ها ابتدا به سراغ طرح ریزی دوباره در فرآیندهای مدیریتی و پشتیبانی خود می روند این نیز خالی از اشکال است اما بهتر است که بهبود در سازمان های صنعتی و شرکت های تولیدی از فرآیندهای تولید و ساخت شروع شود یعنی ابتدا به سطوح عملیاتی سازمان بپردازیم . و همچنین توصیه می کنم که محور و مرکزیت استراتژی های بهبود با فرآیندهای اصلی و تولیدی سازمان باشد و در ادامه هر کجا که احساس نیاز شد و ضرورت اصلاح فرآیندهای مدیریتی و پشتیبانی به وجود آمد و کاملا درک گردید که برای بهبود در فرآیندهای اصلی ، لازم است که سیستم های مدیریتی سازمان ، اصلاح گردد آنگاه به تغییر ساختار و سیستم های مدیریتی سازمان بپردازیم .
در این مطلب فهرستی از بهترین و مطمئن ترین استراتژی ها و روش های بهبود در سطوح عملیاتی و فرآیندهای ساخت را ارائه می کنم . این استراتژی ها به طور قطع و یقین ، موثر و اثربخش می باشد . آن ها را در سازمان های مختلف به کار گرفته و آزموده ام . نحوه ی طرح ریزی و اجرای آن ها بسته به سازمان و مشخصات و ویژگی های آن تا حدود زیادی منحصر به آن سازمان و مختص آن شرایط می باشد .
در پی معرفی آن استراتژی ها ، هر کدام را به لحاظ طرح ریزی ، نحو ه ی اجرا و پیاده سازی تشریح خواهم نمود تا حدی که در مراحل انتهایی آن از میزان اثربخشی پروژه های اجرا شده نیز بتوانید اطمینان حاصل نمایید و میزان تحقق اهداف را اندازه بگیرید و بسنجید .
همانطور که در بالاتر گفتم در آینده نحوه ی اجرا و پیاده سازی آن ها را در حد امکانات و بضاعت رسانه های نوشتاری ارائه خواهم نمود . توضیح مفصل تر و ارائه راهکارهای عملی منوط به بررسی وضعیت کنونی سازمان و ارزیابی محیط درونی و فرآیندها و سیستم شرکت می باشد .
فهرست این استراتژی ها به شرح زیر می باشد .
- کاهش زمان توقف و خاموشی خطوط تولید
- کاهش زمان تعویض خط
- کاهش زمان های چرخه ها و بهینه سازی زمان گردش موجودی
- کاهش هزینه های ساخت
- افزایش ظرفیت تولید
- بهبود ارتباطات
- کاهش ضایعات
- کاهش دوباره کاری
- افزایش راندمان تولید
اجرای هر کدام از استراتژی های فوق خود نقطه قوتی برای هر سازمانی محسوب می شود . هرکدام از این عوامل داخلی موجب این می شود که سازمان امکان بهره برداری از فرصت های موجود درمحیط خود و بازار را پیدا کرده و همچنین اثرات نامطلوب و آسیب های ناشی از تهدیدهایی که پیرامون سازمان وجود دارند را به حداقل رسانده و یا سازمان رادر برابر آنها رویین تن کند .