داشتن وجه اشتراک سبب میشود آدم ها با یکدگر ارتباط موثر تری داشته باشند.رفتار سازمانی یکی از وجوه اشتراک بین پرسنل مختلف یک سازمان است و افراد با یاد گرفتن این رفتارها می‌توانند با سایر همکارانشان ارتباط دوستانه ای برقرار کنند

در شرکت ها افرادی فعالیت می‌کنند که در محیط و خانواده‌هایی با فرهنگ‌های متفاوت رشد می‌کنند و تجربه زیسته گوناگونی دارند؛ به همین دلیل احتمال اینکه دو نفر رفتار مشابه داشته باشند، خیلی کم است. رفتار سازمانی به افراد کمک می‌کند که بر خلاف تفاوت‌های فرهنگی و فکری، در کنار یکدیگر بتوانند فعالیت کنند، باهم تعامل داشته باشند و هدف های مشترکی را دنبال کنند.

در این مقاله به بررسی رفتار سازمانی و اهمیت آن و همچنین چگونگی ترویج رفتار صحیح توسط مدیران در یک سازمان می پردازیم.

رفتار سازمانی چیست؟

تعریف رفتار سازمانی به بیان ساده مفهومی است که به بررسی نحوه تعامل افراد در یک سازمان می‌پردازد. البته کاربرد این مفهوم، مثل تعریف آن ساده نیست و اهمیت بسیاری برای سازمان‌ها دارد. رفتار سازمانی تعامل انسان‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ بنابراین بسیار پیچیده است تا جایی که در برخی مواقع تحلیل رفتار اعضای سازمان غیر ممکن می‌شود. انسان‌ها با توجه به افکار و فرهنگی که دارند، رفتارهای متفاوتی در مکان‌های مختلف از خود نشان می‌دهند.

به عنوان مثال رفتار یک فرد در منزل خود با رفتارش در اجتماع و رفتارش در محیط کار متفاوت است. اینکه همکارش خانم باشد یا آقا یا اینکه همکاران او همشهری یا هم‌وطنش باشند یا خیر تاثیر، روی رفتاری که فرد با آن‌ها دارد تأثیر می‌گذارد. لذا برای بررسی و تحلیل رفتار سازمانی و آموزش آن باید نگاهی به علوم مختلفی نظیر روانشناسی و علوم اجتماعی داشته باشیم. علم مطالعه رفتار افراد در محیط سازمانی اهمیت بسیاری دارد. در این مقاله انواع رفتار سازمانی را مورد بررسی قرار می‌دهیم و به کاربرد رفتار سازمانی در مجموعه‌های مختلف می‌پردازیم.

اهمیت رفتار سازمانی

بدیهی است که موفقیت سازمان ها به کمک اعضاء آنها محقق میشود و منابع انسانی نقش به سزایی در آینده یک سازمان ایفا می‌کنند، تشکیل تیم‌های قدرتمند از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از چالش‌های پیش روی مدیران و سرپرستان تیم، مدیریت افرادی است که طرز فکرها، شخصیت‌ها و فرهنگ اجتماعی متفاوتی دارند. این تفاوت‌ها گاهی برای تیم و مدیران مشکل‌ساز می‌شود.

مثلا تیمی را تصور کنید که یکی از اعضای آن تحت هر شرایطی با صدای بلند صحبت می‌کند و بدون اینکه خودش بخواهد، تمرکز سایر اعضای تیم را به هم بزند. اگر مدیران بخواهند به تک تک افراد اشتباهاتشان را تذکر بدهند یا رفتار درست را به آن‌ها گوشزد کنند، همه زمانشان برای این کار هدر می‌رود و دیگر به مسئولیت‌هایشان نمی‌رسند.

با رفتار سازمانی می‌توان این مشکلات را کنترل کرد. در مثالی که قبلا گفتیم، اگر سکوت در حین کار یکی از اصول رفتار درست در سازمان باشد، همه افراد آن را رعایت می‌کنند و هرکسی هم که به عنوان عضو جدید وارد تیم می‌شوند، آن را از سایرین یاد می‌گیرد.

اهداف رفتار سازمانی چیست؟

هر مدیر در وهله اول باید یاد بگیرد که برای تشکیل تیم مورد نظرش، چه افرادی را باید انتخاب و استخدام کند. بعد از آن بیاموزد که خودش چطور باید با کارمندان برخورد کند و در نهایت رفتار آن‌ها را چطور هدایت و کنترل کند تا سازمان مطابق با آنچه که برایش برنامه‌ریزی کرده، شکل بگیرد.

رفتار سازمانی در تمام مجموعه‌ها وجود دارد و اگر مدیران مجموعه به صورت هدفمند برای آن برنامه‌ریزی نکرده باشند، کارمندان خودشان آن را شکل می‌دهند. در برخی موارد این رفتارها با ارزش‌های سازمان مطابقت ندارد و باعث نارضایتی مدیران می‌شود. با شناخت اهداف رفتار سازمانی می‌توانید برنامه‌ریزی درستی برای آن انجام بدهید و از مزیت‌‌هایی که ایجاد می‌کند، بهره ببرید. در ادامه اهداف سه گانه رفتار سازمانی را نام می‌بریم و توضیحاتی درباره آن‌ها ارائه خواهیم داد.

۱) کنترل رفتار کارکنان

اگر لیستی از اهداف اصلی رفتار سازمانی داشته باشیم، این هدف اولین مورد در لیست خواهد بود. همانطور که پیش از این اشاره کردیم، تفاوت فرهنگ‌ها و رفتارها در سازمان به کارکنان و مدیران کمک می‌کند که در کنار یکدیگر فعالیت موثری داشته باشند و با کم‌ترین میزان اصطکاک به کارهایشان رسیدگی کنند.

استفاده از رفتار و فرهنگ سازمانی در کنار یکدیگر، بازدهی کارکنان و تیم را افزایش می‌دهد. بنابراین افزایش بازدهی و ارتقای عملکرد هم می‌تواند جزو اهداف اصلی رفتار سازمانی شمرده شود. به کمک رفتار سازمانی، کارکنان به انجام کارهای درست عادت می‌کنند.

به عنوان مثال تصور کنید در یک سازمان تمرکز صد درصدی حین کار به یک رفتار سازمانی تبدیل شود؛ یعنی کارمندان طی مدتی که مشغول انجام وظایف هستند، فقط روی موضوع کارشان تمرکز دارند و به حاشیه نمی‌روند. بعد از پایان کار، استراحت می‌کنند، با هم حرف می‌زنند و تفریح می‌کنند. در چنین سازمانی، کارها در موعد مشخص انجام می‌شود، کارکنان منظم هستند و بخاطر تعاملی که با همکارانشان دارند، سطح رضایت شغلی بیشتری را تجربه می‌کنند.

۲) پیش‌بینی

زمانی که کارکنان رفتاری داشته باشند که مطابق با ارزش‌های سازمان و برنامه‌ریزی‌های مدیر است، میزان رفتارهای غیرقابل پیشبینی در آن‌ها به حداقل می‌رسد. به همین دلیل است که پیش‌بینی جزء اهداف علم رفتار سازمانی شناخته می‌شود.

زمانی که رفتار درست در یک سازمان حاکم است، می‌توان گفت مدیر کارمندانش را می‌شناسد. بنابراین زمانی که می‌خواهد برنامه‌ریزی برای آینده انجام بدهد، می‌تواند پیش‌بینی کند که اعضای سازمان چه رفتاری از خود نشان می‌دهند.

به عنوان مثال تصور کنید مدیر یک سازمان قصد دارد تیم‌های مجموعه را گسترش بدهد و به هر تیم چند نیروی تازه اضافه کند؛ با توجه به رفتار حاکم در سازمان می‌تواند تشخیص بدهد که کارمندان قدیمی چه برخوردی با نیروهای تازه خواهند داشت و آیا پیش از استخدام نیروهای جدید، باید اقدام خاصی انجام بدهد یا خیر.

۳) توجیه

زمانی که افراد دلیل انجام یک کار را می‌دانند، با پذیرش آن را انجام می‌دهند، اما اگر چرایی موجهی نداشته باشند، یا کار را انجام نمی‌دهند یا مدام به دنبال علتی برای انجام این کار می‌گردند. یکی از اهداف علم رفتار سازمانی، توجیه کارکنان است تا علت مشخصی برای رفتارهایی که باید در فضای کار انجام بدهند، داشته باشند.

کمی قبل‌تر درباره سازمانی صحبت کردیم که یکی از کارمندان نمی‌داند باید در حین کار سکوت کند و بدون اینکه بداند تمرکز همکارانش را از بین می‌برد. تصور کنید مدیر به این فرد تذکر بدهد، اما علت تذکر را به او نگوید. این کارمند نمی‌داند چرا باید در حین کار سکوت کند و حتی ممکن است آزرده شود، اما اگر سکوت در حین کار یک رفتار سازمانی باشد، کارمند متوجه آن خواهد شد و بدون آزردگی یاد می‌گیرد چه زمانی حق صحبت کردن دارد و چه زمانی باید سکوت کند.

اکنون می‌دانید اهداف چارچوب نظری رفتار سازمانی چیست و چه مزیت‌های برای یک کسب و کار دارد. البته آنچه خواندید اهداف اصلی رفتار سازمانی بود، اگر بخواهیم درباره اهداف فرعی هم صحبت کنیم، می‌توانیم لیست بلندی در این باره بنویسیم. شما می‌توانید با توجه به آنچه تاکنون درباره این مفهوم آموخته‌اید، می‌توانید در سازمان خود تعیین کنید اهداف رفتار سازمانی چیست و کم‌کم آن‌ها را در سازمان ترویج کنید.

مدیریت رفتار سازمانی چیست؟

مدیریت رفتار سازمانی شامل اقداماتی است که به کارمندان آموزش می‌دهد چه رفتاری در سازمان داشته باشند. در رفتار کارکنان یک سازمان همیشه ویژگی‌های مشترکی وجود دارد که می‌توانیم آن را به عنوان رفتار آن سازمان بشناسیم.

اگر مدیر برای این رفتار برنامه‌ریزی نکرده باشد یا خودش برنامه‌هایی که تدوین کرده را اجرا نکرده باشد، کارکنان هم رفتار درستی نخواهند داشت و مدیریت رفتار سازمانی غیرممکن خواهد شد. در چنین سازمان‌هایی هر کارمند رفتار خاصی را به سایر اعضای تیم آموزش داده و به مرور زمان این رفتارها به عادتی در بین همه تیم‌ها تبدیل شده است.

اهداف مدیریت رفتار سازمانی این است که به کارمندان آموزش دهید در تعامل با همکاران، ارباب رجوع و تمام افرادی که در حین کار با آن‌ها ارتباط دارند، چه اقداماتی انجام بدهند. در نتیجه هم رضایت افراد از تعامل با یکدیگر بیشتر می‌شود و هم جوّ سازمان سازنده و مثبت خواهد شد.

البته گاهی کارکنان رفتارهای مطابق با برنامه‌ریزی از خود نشان نمی‌دهند و مدیریت رفتار سازمانی را سخت‌تر می‌کنند. مثلا اگر رفتارهای تعیین شده از سوی مدیر با ارزش‌‌های کارکنان مطابقت نداشته باشد یا خود مدیر به آنچه تعیین کرده، عمل نکند، کارکنان هم رفتاری که دوست دارند را نشان می‌دهند و به اصول تعیین‌شده توجهی ندارند.

ابعاد رفتار سازمانی

ابعاد رفتار سازمانی عبارت اند از:

 

بُعد فردی

جنبه گروهی

بُعد سازمانی

در جنبه فردی، تاثیر شخصیت هر فرد بر رفتارش مورد بررسی قرار می‌گیرد. در جنبه گروهی تاثیر شخصیت فرد در تعاملات بین اعضای گروه و تیم بررسی می‌شود و در نهایت در بعد سازمانی تاثیری که فرهنگ سازمانی بر رفتار افراد می‌گذارد، مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.

۱)بُعد فردی رفتار سازمانی

یکی از ابعاد رفتار سازمانی تاثیر شخصیت خود فرد بر نوع رفتار وی در سازمان است. شخصیت‌های مختلف کارکنان می‌تواند بسیاری از تفاوت‌های رفتاری افراد در سازمان را توجیه ‌کند. اینکه فرد درون گرا باشد یا برون گرا به سادگی بخشی از رفتارها و نوع تعاملات فرد در سازمان را توجیه می‌کند. اینکه عزلت گزین باشد یا برتری طلب باشد و یا مهر طلب، همگی در نوع رفتار فرد تاثیر گذار هستند.

مدیر یک مجموعه باید بتواند به خوبی محیطی برای تعامل سازنده افراد با شخصیت‌های مختلف ایجاد کند. در صورتی که این کار به درستی انجام شود، محیطی پویاتر و امیدبخش برای افراد یک سازمان ایجاد می‌شود و افراد با اخلاق و رفتار‌های متفاوت می‌توانند به حداکثر کارایی خود دست پیدا کنند.

دقت کنید که شما هرگز نمی‌توانید شخصیت افراد را تغییر دهید. پس در فرایند استخدام و تشکیل تیم، به امید اینکه همه افراد در نهایت مثل هم می‌شوند، نباشید. شناخت شخصیت متقاضیان استخدام تا پیش از کار کردن با آن‌ها ساده نیست، اما باید تلاش کنید در طی فرایند مصاحبه به درکی از شخصیت کلی مخاطبتان برسید.

۲)بُعد گروهی رفتار سازمانی

این جنبه از رفتار سازمانی نسبت به بُعد فردی گسترده‌تر و نسبت به جنبه سازمانی محدودتر است. زمانی که کارکنان سازمان در یک تیم قرار می‌گیرند، با هم‌تیمی‌هایشان ارتباط صمیمی‌تری نسبت به سایر اعضای سازمان دارند و گاهی ممکن است رفتار بین اعضای تیم با رفتار سازمانی تاحدی متفاوت باشد.

 

۳) بُعد سازمانی رفتار کارکنان

رفتار سازمانی در بین تمام اعضای یک مجموعه به بزرگ‌ترین سطح خود می‌رسد. این رفتار به تعامل بین اعضای تیم‌های مختلف با یکدیگر، کارکنان با مدیران و مدیران با کارکنان می‌پردازد. زمانی که مدیران برای جنبه سازمانی رفتار کارکنان برنامه‌ریزی می‌کنند و در این رابطه به آن‌ها آموزش می‌دهند، ناخودآگاه جنبه‌های گروهی و فردی هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد. بنابراین حتی زمانی که مدیر حضور نداشته باشد هم کارکنان مطابق با همان رفتار عمل می‌کنند.

آیا ارزش‌های فردی کارکنان با رفتار سازمانی ارتباط دارد؟

در بُعد فردی توجه به ارزش‌های افراد اهمیت ویژه‌ای دارد. ارزش‌های فردی مفاهیمی هستند که برای یک فرد مهم هستند؛ رفتار افراد با ارزش‌هایشان مطابقت دارد و در راستای دستیابی به آن‌هاست. ارزش‌های فردی در طول زمان و بر اساس تجربیاتی که هر شخص در زندگی به دست می‌آورد، شکل می‌گیرند. ارزش‌‌های مردم نسل به نسل تغییر می‌کند و به موارد مختلفی مثل آموزش، فرهنگ، جغرافیا و… هم بستگی دارد.

باید بعنوان مدیر بدانید که افراد مایل به انجام کاری هستند که با ارزش‌هایشان همخوانی داشته باشد. بنابراین، توجه به همخوانی ارزش‌های افراد با سازمان و شغلی که دارند، بسیار مهم است. رفتار سازمانی با ارزش‌های سازمان ارتباط مستقیم دارد. در مواقع این رفتارها تعیین می‌شوند تا کارکنان با انجام آن‌ها، به ارزش‌‌های سازمان دست پیدا کنند. اگر ارزش‌های فردی یک کارمند با ارزش‌های سازمان هماهنگ باشد، رفتار سازمانی برایش همراستا با ارزش‌های خودش خواهد بود. در نتیجه تمایل بیشتری برای تعهد به رفتار سازمانی دارد.

 

نقش تفاوت‌های دموگرافیک در سازمان

موضوع دیگری که در بُعد فردی رفتار سازمانی مورد توجه قرار می‌گیرد، تفاوت‌های دموگرافیک افراد است. اعضای یک سازمان یا تیم در مواردی چون جنسیت، نژاد، سن، گرایش‌های مذهبی و سطح تحصیلات با یکدیگر متفاوت هستند؛ به این موارد تفاوت‌های دموگرافیک گفته می‌شود و در رفتار سازمانی افراد تاثیر بسزایی دارد.

مثلا اگر دموگرافی افراد خیلی شبیه به هم باشد، کیفیت تصمیمات در سازمان افت می‌کند، زیرا شباهت زیاد دموگرافیکی افراد باعث می‌شود همه با آن تصمیم موافق باشند. اگر کسی تصمیم را نقد نکند، به جنبه‌های منفی آن توجهی نمی‌شود و ممکن است به افراد و سازمان آسیب برساند. وقتی افراد شباهت‌های دموگرافیک بالایی داشته باشند، یکدیگر را به چالش نمی‌کشند و بدون فکر نظرات یکدیگر را تایید می‌کنند.

 

البته منظور این نیست که اعضای سازمان نباید هیچ وجه شباهتی با یکدیگر داشته باشند. نبودن شباهت دموگرافیک بین افراد هم چالش‌هایی مثل ارتباطات ضعیف در سازمان به دنبال دارد. بنابراین مدیران هنگام استخدام و تشکیل تیم باید به تعادل در این موضوع توجه داشته باشند.

در مبحث تعریف رفتار سازمانی به این نکته تاکید می‌شود که مدیران باید مراقب باشند درگیر شباهت‌های دموگرافیک نشوند و هنگام استخدام فقط به دنبال افرادی نباشند که شبیه به خودشان رفتار می‌کنند و همیشه تاییدکننده هستند.

مدیرانی که درگیر شباهت‌های دموگرافیک می‌شوند، در سازمان فقط به نظر افرادی که شبیه به خودشان هستند، توجه می‌کنند و به کارمندانی که نظرات متفاوت ارائه می‌دهند، توجهی ندارند. مدیریت این موضوع یکی از نکات مهمی است که مدیران سازمان مختلف باید به آن توجه داشته باشند. انسان‌ها به صورت ناخودآگاه دوست دارند با افرادی که شبیه به خودشان هستند؛ کنترل این تمایل ناخودآگاه یکی از اصول رفتار سازمانی است.

درک ما از محیط اطرافمان در رفتاری که از خود بروز می‌دهیم، تاثیر بسزایی دارد. این بدان معنی نیست که درک ما از محیط صحیح و کاملا منطقی است. در بسیاری از مواقع ما شواهد و ظواهر را بررسی می‌کنیم، سپس عمق موضوع را بر اساس همین شناخت سطحی خود تخمین می‌زنیم. لذا درک ما از محیط سطحی است و گاهی باعث ایجاد تصورات غلط می‌شود. این موضوع علت اصلی زمانی است که رفتارهای اشتباهی نشان می‌دهیم.

ما در محیط کار خود شواهدی که می‌بینیم را تعمیم می‌دهیم مثلا اگر فردی زیاد در سازمان راه برود و مدام خودش را شلوغ نشان دهد، تصور می‌کنیم او سخت کوش و پرکار است؛ در مقابل اگر کسی را پیوسته پشت میزش ببینیم فکر می‌کنیم او هیچ کاری انجام نمی‌دهد و احتمالا دارد بازی می‌کند. این نوع برداشت‌ها به سازمانی که در آن کار می‌کنیم نیز بستگی دارد چون ما هر فرد را در مقایسه با سایر اعضای سازمان ارزیابی می‌کنیم و بر اساس رفتار عمومی که در سازمان وجود دارد، درباره هر فرد قضاوت می‌کنیم.

با توجه به آنچه گفتیم، می‌توان نتیجه گرفت که محیط سازمانی که فرد در آن قرار می‌گیرد، روی رفتار سازمانی وی تاثیر دارد. بنابراین برای کنترل رفتار کارکنان در سازمان، باید برای محیط کاری و فضایی که کارکنان در آن حضور دارند نیز برنامه‌ریزی کرد. مثلا فضای کاری یک شرکت استارت آپ با محیط کاری یک کارخانه تفاوت‌های بسیاری دارد؛ نوع رفتارها در این محیط‌ ها هم دستخوش فضای آن‌ها می‌شود. حتی فضای کار در تیم‌های مختلف هم ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشد؛ مثلا جو موجود در تیم فنی یک سازمان ممکن است با جو تیم مالی آن متفاوت باشد و بر همین اساس رفتاری که از کارمندان هر بخش می‌بینیم با رفتار کارمندان بخش دیگر فرق داشت

رفتار سازمانی از فرهنگ سازمان تأثیر می‌پذیرد

فرهنگ سازمانی مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها، تفاهمات و روش‌های تفکری ممشترک بین اعضای سازمان است. اعضای جدید هم بعد از ورود به سازمان، این فرهنگ را به عنوان روش صحیح انجام کارها و تفکر دریافت می‌کنند و رفتاری مطابق با آن از خود نشان می‌دهند.

فرهنگ سازمانی یکی از تاثیرگذارترین فاکتورهای موثر بر رفتار سازمانی است و راهنمای اصلی رفتار افراد و تیم‌ها محسوب می‌شود. فرهنگ سازمانی از رفتار مدیران و موسسان سازمان‌ها نشات می‌گیرد؛ در سازمان‌های مختلف با کمی دقت می‌توان اثر رفتار مدیران روی رفتار و فرهنگ سازمانی را مشاهده کرد. من همیشه گفته‌ام که فرهنگ سازمانی سایه‌ای از افکار و شخصیت مدیر آن است.

مثلا سازمانی که مدیر آن فرافکنی می‌کند، بعد از مدتی فرافکنی بخشی از فرهنگ آن سازمان می‌شود. چندی پیش در مورد قراردادی که به خوبی در یک سازمان پیاده سازی نشده بود، با شرکت پیمانکار مذاکره می‌کردم و با فرافکنی، بازی با کلمات و اینکه هیچکس در ایران این کار را نمی‌کند و امثالهم طرف شدم. کار به مدیر عامل آن سازمان کشید. قبل از مذاکره با مدیر عامل، من به کارفرما گفتم به احتمال قوی ایشان هم همان حرف‌ها و مدل رفتاری را خواهد داشت. جالب اینکه وقتی مذاکره را شروع کردیم، دقیقا رفتارش شبیه افراد تیمش بود؛ رفتاری پر از فرافکنی و بازی با کلمات! این تاثیر فوق العاده‌ای است که رفتار سازمانی از شخصیت مدیر می‌گیرد و چقدر هم تعیین کننده است.

تأثیر رفتار سازمانی صحیح در کسب و کار

رفتار سازمانی روی بسیاری از نیازها و عوامل موثر بر عملکرد فرد تاثیر می‌گذارد؛ در ادامه به مهم‌ترین عوامل اشاره می‌کنیم:

رضایت شغلی

تعهد سازمانی

انگیزه فرد

ارتباط با همکاران و مدیران

سازگاری با محیط کاری

استرس کاری

شادی در محیط کار و خوشحالی کارکنان

تاثیر فوق العاده رفتار سازمانی بر جوانب مختلف اهمیت این موضوع را بیش از پیش بالا می‌برد. لذا برای دستیابی به بالاترین بهره وری و کارایی ضروری است که مدیران یک سازمان روی مباحث رفتار سازمانی عمیق‌تر وارد شوند و با استفاده از آن تیم‌های حرفه‌ای بسازند.

 

 

 

دیدگاه خود را بنویسید

رایانامه شما منتشر نخواهد شد. لطفا فیلد های ضروری را پر کنید.