مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM
مدیریت ارتباط با مشتری به همه فرایندها و فناوریهایی گفته میشود که در شرکتها و سازمانها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمات بهتر به مشتریان به کار میرود و شامل مدیریت انواع شیوههایی است که مشتری جهت ارتباط با سازمان استفاده میکند. اصول مدیریت ارتباطات مشتری، چگونگی ایجاد موفق یک سیستم و اجرای آن را برای مدیریت ارتباطات مشتریان از شروع و اجرای اولیه یک چنین سیستمی تا نگهداری آن در زمانهای مختلف را بیان میکند.
مجموعه کاملی از فرایندها و تکنولوژیها برای مدیریت ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه و دستاندرکاران کسب و کار در بازاریابی، فروش و خدمات، صرف نظر از نوع مسیرهای ارتباطی با مشتریان.
مدیریت ارتباط با مشتریان یک راهبرد تجاری جهت انتخاب و مدیریت مشتریان برای بهینه کردن و بالا بردن ارزش شرکت و همچنین فروش در دراز مدت است. مدیریت ارتباط با مشتری، استراتژی جامع کسب و کار و بازاریابی است که فناوری، فرایندها و تمامی فعالیتهای کسب و کار را حول مشتری یکپارچه میسازد.
مدیریت ارتباط با مشتری یک نظام اطلاعاتی یکپارچه است که برای برنامهریزی، زمانبندی و کنترل فعالیتهای قبل و بعد از فروش سازمان و با هدف توانمندسازی مشتریان جهت تعامل با سازمان از طریق ابزارهای متعددی چون وب سایت، تلفن و غیره به کار میرود.
مروری بر تاریخچه CRM
شواهد نشان میدهد، ورود مدیریت ارتباط با مشتری به عرصهٔ کسب و کار حدود دو دهه قدمت دارد (فرو و پین، ۲۰۰۹). از دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مباحث بازاریابی دچار تغییرات اساسی شدهاست. لویت (۱۹۶۰) در جملهای معروف برای اولین بار بیان داشت که: “هدف بازاریابی ایجاد ارزش برای مشتریان است”. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اغلب بازارها دچار کمبود عرضه و تقاضا بودند. کارخانجات هر آنچه که میتوانستند بسازند را روانهٔ بازار میکردند تا توازنی میان عرضه و تقاضا ایجاد کنند. در آن زمان خبری از”صدای مشتری”و تطابق محصولات و خدمات با خواستههای مشتریان نبود. این دوران را با نگرش “محصول محوری ” میشناسند. از مهمترین پیآمدهای این نگرش میتوان به اثر شلاق گاوی اشاره کرد. در دهه ی۱۹۷۰، بسیاری از بازارها با افزایش عرضه مواجه شدند. بقای شرکتها در شنیدن صدای مشتریان و بخشبندی بازار بر اساس مشخصات و نیازمندیهای آنان بود. این نگرش به بازار محوری معروف است. با این وجود در دههٔ ۱۹۸۰، بسیاری از شرکتها بازارمحوری را ایدهآل نیافتند. زیرا که هنوز تفاوتی میان مزایای ایجاد شده آنها برای مشتریان با سایر رقبایشان وجود نداشت و کالاها و خدمات همسانی به آنان ارائه میشد. در اینجا بود که رمز موفقیت در رقابت، تمایز از رقبا و ایجاد ارزشی متفاوت از آنها برای مشتریان معرفی شد. این نگرش را با نام رقابت محوری میشناسند. پس از نگرش رقابت محوری، کسب و کارها بیشتر بر نیازها و خواستههای مشتریان و افزایش رضایت آنان تمرکز کردند که به نگرش مشتری محوری شهره است. نگرش “رابطه محوری “توسعهٔ طبیعی نگرش”مشتری محوری”است. رفته رفته نگاه شرکتها از توجه صرف به رضایت مشتری به سوی “وفاداری مشتری”سوق پیدا کرد. به مرور فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت توسعه یافتند و شرکتها خود را در مواجهه با خیل عظیم دادههای مشتریان میدیدند. بحران ناشی از خلاء یک سیستم جامع برای مدیریت این دادههای با ارزش و عدم توانایی شرکتها در استفاده از آن، زمینه ظهور فناوری نوینی به نام سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را فراهم کرد.
روش های پیاده سازی در سازمان
با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ارتباطات آنلاین، بخشی از سازمانها و شرکتها در حال استفاده از سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM هستند، قبل از پیادهسازی یک سیستم CRM پیشنیازهایی که سازمان میبایست آنها را تأمین کند عبارتند از:
- مشخص کنید که به دنبال اجرای سیستم CRM چه مشکلاتی در شرکت مورد بررسی قرار میگیرد، چه بهبودها یا تغییراتی باید به دنبال نصب چنین سیستمی وارد فرایند تجاری یک سازمان شود.
- مسئول و مدیر پروژه را به درستی انتخاب کنید. بهطور معمول بخش IT درگیر این کار میشود، گرچه به همراه این بخش باید بخش خدمات مشتری یا فروش و نیروهای بخش بازاریابی نیز درگیر شوند چون تأثیر این پروژه بیشتر بر فعالیتهای تجاری شرکت خواهد بود.
- به اعضای تیم قدرت اجرایی لازم را بدهید تا بتوانند وظایف خود را بهطور کامل انجام دهند.
- شرکت اجرای سیستم را به درستی انتخاب کنید، چنین شرکتی باید در رابطه با امور تجاری و همچنین مسائل فنی تخصص لازم را داشته باشد.
- از یک روش مرحله به مرحله استفاده کنید. سعی کنید ابتدا اجرای سیستم را کمکم پیش ببرید و سپس به مرور زمان به سمت اهداف بلند مدت تجاری شرکت پیش بروید.
- شاخصهای کلیدی عملکرد معینی را برای ارزیابی میزان موفقیت پروژه تعیین کنید.